امروزه در جهان غرب، تقریرهای متنوع ویلیام رو از استدلال شواهدی شر، کانون اصلی مباحث فعلی در زمینۀ مسئلۀ شر را به خود اختصاص داده است. رو در یکی از این صورتبندیها تلاش کرده است که با ارجاع به مصادیق خاصی از رنجهای شدید احتمال وجود شر گزاف را نشان دهد و از این طریق، باور خداناباوران به نبود خدا را موجه جلوه دهد. در این میان، گروهی از فیلسوفان خداباور که به «خداباوران شکاک» معروفند، تلاش کردهاند که نشان دهند اگر خدایی وجود داشته باشد، کاملاً معقول است که بپذیریم انسانها در موقعیتی معرفتی قرار ندارند که همیشه بتوانند در خصوص تمام افعال و مقاصد الهی داوری کنند. همین امر سبب میشود که ما نتوانیم دلیل یا دلایل توجیهگرِ خداوند در تجویزش به آنچه در نظر ما مصداقی از شر گزاف جلوه مینکند را دریابیم. در این نوشتار در پی آن هستیم تا با تمسک به نگرش خاص این گروه، توجیهناپذیریِ روایت رو از استدلال شواهدی شر را نشان دهیم.