ریچارد سوئینبرن از جمله فیلسوفان معاصری است که به استدلالهای استقرایی برای تبیین خداباوری روی آورده است. وی با استفاده از اصل زودباوری و سادگی، و با تفکیک نظمهای زمانی از مکانی، احتمال وجود خداوند را بسیار تقویت مینماید.سوئینبرن سعی دارد از طریق فرضیه خداشناسی توحیدی به پرسشهای مرزی پاسخ گوید. اما تمسک به مفاهیم احتمال، سادگی، زودباوری، پیشبینیپذیری، و نظمهای زمانی در تقویت این فرضیه، در چالش با اشکالهای متعددی است که این مقاله با نگاهی نقادانه به ارزیابی آنها میپردازد.