نقدی بر تفسیر کمال نهایی به شکوفایی عقلانی در فلسفه یونان و اسلامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع)

چکیده

فیلسوفان الاهی بر اساستحلیلی که از حقیقت انسان به دست داده‌اند و انسانیت انسان را به قوه عاقله او دانسته‌اند، کمال نهایی و سعادت اصلی او را در فعالیت این قوه و به فعلیت رساندن همه استعدادهای آن دانسته‌اند. فیلسوفانی مانند افلاطون، افلوطین، و محمد بن زکریای رازی تصریح کرده اند سعادت انسان در فیلسوف شدن او است. دیگر فیلسوفانی نظیر فارابی، ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا، که سعادت انسان را در فعالیت عقل نظری و نیز فعالیت بر طبق عقل دانسته‌اند، سعادت کسانی را که نتوانستند به مقام فلسفه برسند در ایمان و اقتدا به فیلسوفان حقیقی و به معنای دقیق و تمام کلمه فیلسوف، یعنی انبیا، دانسته‌اند. اگر فلسفه به معنای عام کلمه اخذ شود که شامل معرفت مفهومی و شهودی هر دو باشد، می‌توان گفت بخشی از سعادت انسان‌ها در آن است، اما سعادت منحصر در آن نیست؛ زیرا ابعاد وجودی انسان منحصر در عقل نیست و این بخش از سعادت برای عموم مردم قابل حصول نیست. دلالت آیات قرآن و روایات بر معاد جسمانی و لذت‌ها و رنج‌های مادی اخروی، مؤید کاستی تحلیل فیلسوفان درباره کمال نهایی انسان است.

کلیدواژه‌ها