این مقاله بر مبنای بررسی تطبیقی نظرات اخلاقی ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی و بررسی شباهت دیدگاههای اخلاقی آنان نگاشته شده است. چنانکه نشان داده خواهد شد، فضایل اخلاقی نقش مهمی را در رسیدن به سعادت ایفا میکنند. سعادت برترین خیری است که هر کس فقط بهخاطر خود سعادت، بهدنبال آن است. خواجه نصیر همچون ارسطو میاندیشید که اخلاقیات، مبانی و پایههای عینی و واقعی دارند؛ اما برخلاف ارسطو، باور داشت که عقل انسان بهتنهایی قادر نیست که به همۀ این مبانی برسد و علاوه بر عقل باید در بهدست آوردن معرفت کامل در مورد ویژگیهای اخلاقی، از شریعت یاری جست. همچنین شریعت با معرفی جهان آخرت چشمان ما را به روی یک زندگی پایانناپذیر باز میکند که جزییات آن جهان توسط عقل شناخته نشده است. بههر روی، شریعت در نظر خواجه نصیر برای زندگی در متن چنین جهانی، لازم و ضروری خواهد بود. «عدالت» بهعنوان منشأ فضایل و سعادت بشری، نقطۀ مشترک اندیشۀ اخلاقی ارسطو و خواجه نصیر است که هم در اخلاق ناصری و هم در اخلاق نیکوماخوس بر آن تأکید میکنند. عدالت در رویکرد آنان منشأ همۀ فضیلتها (و نه جزیی از آن) است و تا عدالت نباشد، سعادت میسر نخواهد شد.