بر اساس رویکرد غالب اندیشمندان مسلمان، عوامل مجرد و معنوی در عالم مادی تأثیرگذارند، اما این تأثیرگذاری با استخدام علل مادی و طبیعی است.
پذیرش این نظریه آیا به ماتریالیسم روششناختی در علوم نمیانجامد که با وجود عدم انحصار هستی و وجود در ماده، در روششناسی علوم، روش تجربی را در توصیف و تبیین جهان مادی کافی میداند؟ و آیا بر اساس این نظریه، میتوان قانون فراگیری را پیشنهاد داد؟
در این مقاله در صدد اثبات این نکتهایم که پذیرش مبانی گفتهشده، به ماتریالیسم روششناختی نمیانجامد. همچنین بر اساس شرایطی میتوان از قانون فراگیر در علم دینی (که بررسی علل معنوی را در دستور کار خود دارد) سخن گفت. بر این اساس غفلت از غیب و باطن جهان و واکاوی علل مادی به روش تجربی با عدم لحاظ علل معنوی، از نقیصههای معرفتی علوم رایج (طبیعی و انسانی) بهشمار میآید.