استادیار گروه معارف، دانشکده ادبیات، دانشگاه تربیت معلم تهران
چکیده
ابنرشد برهان سینوی بر اثبات واجبالوجود را نمیپذیرد و آن را جدلی میداند. در چرایی این عدم پذیرش، نویسندگان بر دلایلی تکیه کردهاند، بعضی بر این باورند که ابنرشد نتوانست به نحوه عروض وجود بر ماهیت، آن گونه که ابنسینا معتقد بود، برسد. همچنین وی نتوانست امکان ماهوی را دریابد و امکان ذاتی را از امکان استعدادی تمییز دهد؛ از این جهت، در فهم برهان ابنسینا عاجز ماند و این عجز باعث شد که برهان سینوی به طور صحیح به غرب منتقل نشود. اما ابنرشد هم امکان ماهوی و هم نحوه عروض وجود و ماهیت را میشناخت، اما با توان فلسفی آن دوره که هنوز مسأله اصالت وجود و مسأله جعل وجود مطرح نبود، امکان ماهوی نمیتوانست پایه برهان قرار گیرد و او مجبور بود که ممکن را به حقیقی (موجودات دارای قوه و فعل) و ممکن ضروری تقسیم کند تا بتواند چهره معقولی از برهان به دست دهد.