نفس انسان مجرد است، ولی سیّال و حرکت نیز در ذات نفس راه دارد و عمده دلیل نفی حرکت در مجردات، برهان قوّه و فعل است که مخدوش است؛ زیرا در این برهان قوه و فعل در موجود بسیط نفی شده، به دلیل تناقض فقدان (قوه) و وجدان (فعل) که همان عدم و وجدان است، در حالی که جمع فقدان و وجدان نسبت به یک شیء محال است، نه دو شیء و با نفی این برهان، محال نیست که موجود بسیط نیز دارای وجدان و فقدان باشد، به خصوص اگر توجه شود که فقدان و وجدان، معقول ثانی فلسفیاند. ولی حرکت در ذات نفس مجرد ایجاد و اعدام تدریجی نیست، بلکه ایجاد تدریجی است.