نوشتار حاضر در جهت تحلیل جمع حلول و تعالی در فلسفه پویشی وایتهد، میکوشد در گام نخست نشان دهد که درهمتنیدگی و پیوند انداموار هستیها در این نظام پویشی، آن هم در چارچوب مقولاتی عام و فراگیر، ایجاب میکند تا جهان به شبکهای تبدیل شود که همه هستیهای بالفعل در کنش و واکنش دائمی باشند. این کنش و واکنش پیوسته و دائمی ایجاب مینماید که رابطه خدا و جهان از حالت یکسویه (تأثیر خدا بر جهان) خارج شده، به تعامل دوجانبه (تأثیر متقابل خدا و جهان بر یکدیگر) تبدیل شود.
در گام دوم با توجه به تعامل دو جانبه خدا و جهان، مبانی مابعدالطبیعی سازگاری میان حلول و تعالی در فلسفه پویشی استخراج میگردد.
در گام سوم به چگونگی جمع میان حلول و تعالی در خدا و جهان میپردازم؛ به این معنا که چگونه خدا و جهان از یکسو موجب تعالی یکدیگر شده و از دیگر سو در یکدیگر ...