در خصوص استجابت دعا یک تصور عرفی وجود دارد و آن اینکه خداوند از دعای بندگان متأثر میشود و با تغییر ارادۀ خود در عالم تصرف کرده و دعا را اجابت میکند. آیا بهواقع، دعای ما موجب تغییر در ارادۀ الهی میشود؟ در این مقاله، ضمن تبیین پنج پاسخ ممکن به این مسئله در اندیشۀ اسلامی ـ شیعی، تلاش شده تا تبیین موجهتری از پاسخ این مسئله در ساختار اخلاق فضیلت جستوجو شود. پاسخ نخست متعلق به ابنسیناست که دعا را از مقدرات الهی میداند؛ پاسخ دوم را صدرالمتألهین بیان کرده که تأثیرپذیری را به واسطههای فیض الهی نسبت داده است. پاسخ سوم را میتوان در قالب تفکیک صفات ذات از صفات فعل جستوجو کرد. پاسخ چهارم را کسانی دنبال میکنند که فرایند استجابت دعا را سرّ قدر میدانند. پاسخ پنجم از سوی عرفا، استجابت را به تجلی الهی گره زده است. اما پاسخ مدنظر مطابق تقریر دینی از اخلاق فضیلت، این است که در فرایند استجابت، تغیر و انفعال در مدعو رخ نمیدهد، بلکه در داعی محقق میشود. ذات و ارادۀ مدعو ثابت است و فیضیان وجودیِ خداوند همواره جاری است. ازاینرو به هر اندازه که داعی مهذبتر شود، سنخیت وجودی بیشتری با مدعو مییابد و ارادۀ او همراستا با خدا خواهد شد، قدرت او بر تصرف در تکوین بیشتر میشود و طلب او به اجابت نزدیکتر خواهد شد. هر اندازه انسان از معرفت و حکمت حقیقی و از نفسی پالوده و مهذب برخوردار شده باشد، به همان اندازه سخنش در ملکوت شنیده خواهد شد و دعا و طلب مبتنی بر اراده و خواستۀ اصیل او محقق خواهد شد.