مسئلۀ ما در این مقاله از مهمترین مسائل فلسفۀ دین معاصر است؛ آیا جملات و گزارههایی که در کتابهای ادیان و مذاهب بهکار رفتهاند، همان معنای زبان عادی و عرفی را دارند یا معنای خاص و جدیدی دارند. در دورۀ جدید با پیدایش تفکر پوزیتیویستی تلقی جدیدی از این مسئله بهوجود آمد که به بیمعنایی زبان دین معروف شد. ریچارد سوین برن از جمله فیلسوفان دین معاصر، معتقد است گزارههای الهیاتی، همان معنای زبان عادی را دارند. وی ضمن نقد نگاه پوزیتیویستی، دیدگاه خود را بر انسجام منطقی مبتنی میکند. در این مقاله نظریۀ انسجام منطقی سوین برن را بررسی و نقد میکنیم و به این نتیجه میرسیم که اساساً بحث معناداری و بیمعنایی زبان دین بهویژه از منظر پوزیتیویستی، بحث فهم و عدم فهم است و ارتباطی به انسجام منطقی ندارد؛ بهعبارت دیگر در نگاه پوزیتیویستها ادعا این است که نمیتوان فهم محصلی از مفاد گزارههایی دینی داشت و بنابراین در جایی که فهمی در کار نیست، طبعاً بحث از انسجام مطرح نمیشود. البته در اینجا قصد دفاع از رویکرد پوزیتیویستی نداریم، بلکه ادعا میکنیم که با نظریۀ انسجام منطقی نمیتوان نظریۀ بیمعنایی را جواب داد.
کونگ، هانس (1389). خدا در اندیشۀ فیلسوفان غرب. ج 1، ترجمۀ حسن قنبری، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب قم.
Ayer, A.J. (1925) language, Truth and logic. New York: Dover.
D. (1979). An approach to Wittgenstein’s philosophy. Macmillan press LTD.
Konghans (2009). God in the Thought of Western Philosophers. Vol. 1, translated by Hassan Ghanbari, Qom: University of Religions and Religions Qom. (in persian)
M. (2013). Religious language. Palgrave Macmillan.
Swinburne, R. (2005). Faith and Reason. Oxford University Press.
Swinburne, R. (1993). The Coherence of Theism. Oxford University Press.
wittgenstein, L. (1961).Tractatus logico -philosphicos trans . D.F. pears and F. MCGuinness. London